طالقانی: سلبریتی ایرانی برای ادامه حیات، وارد شکاف دولت و ملت میشود
تاریخ انتشار: ۳ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۶۸۲۴۴۱
سلبریتی پدیده عصر رسانه و ارتباطات است که با مشهورتر کردن قهرمانان عرصه هنر و ورزش، منجر به جایگاه و نقشی تازه برای آنان میشود و این قدرت را به آنها میدهد که در مواردی غیر از حوزه فعالیت خود نیز تاثیرگذار باشند؛ موضوعی که گاه مورد نقد قرار میگیرد.
در اعتراضات اخیر نیز نقش سلبریتیها تا حدی پررنگ بوده و این موضوع توجه به پرسشها درباره جایگاه آنها، شیوه تعامل و مدیریت آنها را افزایش داده و اهمیت بخشیده است .
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
ایرنا: تعریف و جایگاه سلبریتیها در جامعه ما چیست و چه میزان دارای مرجعیت برای جامعه هستند؟
طالقانی: ما باید به چند مسئله توجه کنیم. اول اینکه ما صرفاً تمام شخصیتهای مشهور را سلبریتی نامگذاری نمیکنیم. بلکه تبدیل شدن فرد به تصویر و حضور تصویر در همه فضاها و زمانها را معادل شهرت تعریف میکنیم. به همین خاطر بحث سلبریتی با پلتفرمهای تصویری و رسانههای اجتماعی تصویربنیان ارتباط پیدا میکند. یعنی مادامی که شخص صرفاً مشهور باشد، تبدیل به سلبریتی نشده است. با این حال تعریفی که مطرح کردم، کافی نیست. از این جهت که تفاوت وضعیت فرهنگ شهرت در ایران و سلبریتی ایرانی را با تجربهای که در اروپای غربی و آمریکای شمالی در حال وقوع است، نشان نمیدهد.
سلبریتی ایرانی به عنوان نیروی میانجیگر در فضای پسا ۸۸ به وجود آمد
شکافی میان دولت و ملت در سالهای پس از ۱۳۸۸ به وجود آمد که باید رفع میشد. یکی از این گروههای میانجی که قرار بود بین دولت و ملت واسطهگری کند، سلبریتیها بودند و این کشش هم از طرف حاکمیت به وجود آمده بود، هم مردمبه نظر میآید دو تفاوت اساسی میان خاستگاه سلبریتی ایرانی و سلبریتی جهانی وجود دارد. طوری که یک تبیین اقتصاد سیاسی و یک توضیح از زاویه جامعهشناسی سیاسی دارد. در تبیین جامعهشناسی سیاسی باید گفته شود سلبریتی ایرانی به عنوان یکی از نیروهای میانجیگر و واسطه در فضای پسا ۸۸ به وجود آمد، یعنی شکافی میان دولت و ملت در سالهای پس از ۱۳۸۸ به وجود آمد و این شکاف باید به شیوههای مختلف رفع میشد.
یکی از این گروههای میانجی که قرار بود بین دولت و ملت واسطهگری کند، سلبریتیها بودند و این کشش و میل هم از طرف حاکمیت به وجود آمده بود و هم از سوی مردم. یعنی حاکمیت نیاز داشت بر افکار عمومی تأثیر بگذارد و برای همین از سلبریتیها استفاده میکرد، چون هوادارانی داشتند و از سوی دیگر هم مردم برای تحمیل خواستهها و امیالشان از سلبریتیها استفاده میکردند.
خاستگاه جامعهشناسی سیاسی سلبریتی ایرانی از چنین شکافی به وجود آمد و در این فاصله ۱۳ ساله سلبریتی ایرانی که قرار بود نقش میانجیگر ایفا کند، خود تبدیل به یک حقیقت مجزا شد و بخشی از زمام امور را خود بر عهده گرفت.
سلبریتی در جهان غرب، زاده پلتفرمهای تصویری بود که در قرن ۲۰ رشد کرده بود. یعنی باید این زمینه تکنیکال سلبریتی در غرب را در نظر بگیریم که در ایران نبود. یعنی باید خاستگاه سلبریتی لحاظ شود. یک توضیح اقتصاد سیاسی هم دارد و آن اینکه سلبریتی غربی یکی از پیوستهای نئولیبرالیسم است. زیرا در آمریکای شمالی و اروپای غربی بازار آزاد وجود دارد و در این بازار آزاد شکلی از اقتصاد سیاسی در جریان است. این بازار آزاد رژیم سیاسی مطلوب خود را میطلبد و فرهنگ مخصوص خود را میسازد. در اصل، سلبریتی محصول این فرهنگ نئولیبرال است که دائما با اقتصاد و سیاست نئولیبرال همدستی میکند، اما در ایران این توضیح کافی نیست. حداقل از این نظر که اقتصاد سیاسی ایران نئولیبرال نیست، بلکه به تعبیری اقتصاد سیاسیمان نئوفئودالیته است. در دولت مدرن ایرانی رانت وجود دارد و به شکل جدیدی توزیع میشود. پس سلبریتی در اینجا نمیتواند از فرهنگ نئولیبرال طرفداری کند. سلبریتی ایرانی در اصل به عنوان یک حجاب و پوشش برای پنهان کردن توزیع رانت عمل میکند و از طرفی خودش هم محصول همین رانت است. یعنی یک دروازهبانی شهرت وجود دارد که باز به صورت رانتی توزیع میشود.
ایرنا: مرجعیت نخبگان علمی، فرهنگی، مذهبی، سیاسی در جامعه کنونی، چه ارتباطی با مرجعیت سلبریتیها دارد؟
گروههای مرجع فکری سابق مثل علما، روحانیون و روشنفکران دچار ضعفهایی شده اند و هنوز نتوانتسهاند خود را بازآفرینی کنند که این به ایران هم ربطی ندارد در مورد مرجعیت باید این نکته را افزود که شیوههای حضور سلبریتی در مقام مرجع متفاوت است. شاید آنچه باعث بحران در ایران شده، حضور سلبریتی به منزله مرجع فکری است که دارد گروههای اجتماعی را هدایت میکند. یعنی مسأله این است که گروههای مرجع فکری سابق مثل علما، روحانیون و روشنفکران دچار ضعفهایی شدهاند و هنوز نتوانستهاند خود را بازآفرینی کنند که این به ایران هم ربطی ندارد. یکی از گروههای مرجع که همیشه خود را با گروه فکری و روحانیت رقیب میدانست، روشنفکران بودند، اما روشنفکران هم نتوانتستند چنین جایگاهی را از آن خود کنند. چون آنها هم برخلاف سلبریتیها چندان جذاب و زیبا صحبت نمیکنند و از زبان شخصی و خصوصی بهره میبرند که معمولاً مردم نمیتوانند با آنها ارتباط برقرار کنند. حضور سلبریتی در مقام مرجعیت فکری میتواند آنها را در مرجعیتهای دیگر هم توجیه کند، یعنی سلبریتی به عنوان یک سیاستمدار یا به عنوان یک ایدئولوگ مذهبی یا سلبریتی به عنوان الگو برای سبک زندگی. اما مسأله بنیادی حضور سلبریتی به عنوان مرجع فکری است که شاید مهمترین سنخ از این مرجعیت باشد.
نخبگان در رقابت با سلبریتیها از پیش شکست خوردهاند
در رقابتی که نخبگان فرهنگی، علمی و سیاسی با سلبریتیها وارد شوند، یک شکست از پیش تعیین شده وجود دارد. یعنی این گروهها از سلبریتیها شکست خوردهاند، زیرا جامعه ما و جامعه جدید در رسانه تنیده شدهاست. اما این گروهها هیچ کدام سنخیتی با رسانه ندارند. حضورشان در رسانه کمرنگ است و خاستگاه و موجودیتشان به رسانه اصلاً ربطی ندارد. اما سلبریتی به واسطه رسانه است که بر جامعه اثرگذاری میکند و به عنوان یک انسان کامل رسانه شناخته میشود. زیرا الگوها و رژیمهای زیباییشناسی را قرارداد میکند و خودش طبق آن قراردادها عمل میکند. یعنی انسان کامل رسانه، سلبریتی است؛ از این نظر که خودش قواعد تام و کامل بودن را بنیانگذاری میکند و بر اساس آن عمل میکند. در چنین شرایطی اگر کسی با سلبریتی رقابت کند، دچار مشکل میشود. از این جهت که باید به این قواعد تن دهد و از قراردادهای زیباییشناسی رسانه پیروی کند. یعنی موجودیت خود را زیر سوال ببرد و از طرف دیگر سطح خودش را پایین آورد. یعنی یک شخصیت مذهبی یا استاد دانشگاه برای آنکه شهرت و محبوبیت اثرگذاری سلبریتی را داشته باشد، باید از این منظر برخیزد. باید از موقعیت و منزل خودش پایین آید و به جای دیگر برود و از جایگاه قبلی خود خارج شود.
سلبریتی اثر مفید ندارد، اما
ایرنا: تأثیرگذاری اجتماعی سلبریتیها چه پیامدهای مثبت و منفی دارد؟
سلبریتی کارکرد دارد و این کارکرد میتواند مثبت یا منفی باشد. مثبت از این جهت که در خدمت ما باشد و منفی از این نظر که به ضرر ما باشد. ما دو نوع رویکرد در قبال سیاستگذاری، همکاری و مواجهه با سلبریتیها در ایران داریم. رویکرد اول نسبت به فرهنگ سلبریتی خوشبین است و به صورت شفاف اعلام میکند با سلبریتی همداستان است. مشکل این نگاه این است که خود پدیده را به رسمیت میشناسد و به زمینه و زمانه توجهی نمیکند.
نگاه دوم این است که سلبریتی فارغ از اینکه در ذات چگونه است، چه کارکردی دارد. یعنی جریانات سیاسی از سلبریتی برای اثرگذاری بر مردم استفاده میکنند و کار سیاسی خود را پیش میبرند. در ظاهر این نگاه کارکردگرایانه است، اما در ذات به شدت ایدئولوژیک است. یعنی از چشمانداز و منظر خود به سلبریتی نگاه میکند. در نتیجه پاسخ به اثرات سوء سلبریتی از همین نگاه برمیخیزد.
رویکرد سوم بر این اساس است که هیچ پدیده فرهنگی و رسانهای لزوماً توجیه پذیر نیست و باید دانش و سیاستگذاری در مورد اینکه این پدیده چگونه به وجود میآید و چگونه میتوان آن را مدیریت کرد، حرف بزند و موجودیت هیچ پدیده فرهنگی را به صورت رسمی قبول نمیکند و از جنبه رادیکال به سراغ آن پدیده میرود.
من انکار نمیکنم، سلبریتی اثر مفید ندارد، اما این نگاه باعث میشود زوایای مختلف پدیده را نادیده بگیریم.
ایرنا: آیا میتوان تاثیرگذاری اجتماعی سلبریتیها را ضابطهمند کرد یا تحت مدیریت درآورد؟
شما اگر به جای سلبریتی باشید و هزاران پیام تهدید و ناسزا بشنوید، نسبت به اعتراضات واکنش نشان میدهید. واقعا فرد ممکن است دچار فروپاشی روانی شود. یعنی سلبریتیها در رابطه با مساله اخیر، بسیار تحت فشار بودندما نمیتوانیم اثرگذاری سلبریتیها را به طور کامل حذف کنیم، زیرا از تاریخ رسانهها یاد گرفتهایم هیچ رسانهای از بین نمیرود. هر چند ممکن است در رسانه دیگر هضم شود و فرم و صورتش تغییر کند. به خاطر همین با سلبریتیها به عنوان یک رسانه سروکار داریم، اما میتوان راههایی را در قبال سیاستمداران، مخاطبان و هواداران مطرح کرد که هر کدام دارای پیچیدگیهای خاص خود هستند. همچنین اگر ما بخواهیم بگوییم سلبریتی کیست یا چیست، هوادار لزوماً تبدیل به طرفدار دوآتشه نمیشود که تمام زندگی خود را حول محور سلبریتی تعریف کند.
بخشی به دانشگاه و نهادهای آموزشی و روشنفکران بستگی دارد که چنین چیزی را به هواداران گوشزد میکند، از طرف دیگر مردم جامعه و خود افکار عمومی هم مهم هستند. یعنی ابزارهای انتقادی مثل دانش زیباییشناسی و اقتصاد سیاسی برای مواجهه با فرهنگ شهرت لازم است. متاسفانه ما با فریبی به نام سواد رسانهای سرو کار داریم که در توصیف مواهب سواد رسانهای میگویند با آن میتوانیم تمام رسانهها را بفهمیم و از پس همه مشکلات برآییم و رژیم مصرف مطلوب خود را داشته باشیم و تولیدکننده خوبی باشیم.
زور دانش سواد رسانهای به فرهنگ شهرت نمیرسد
واقعیت این است که دانش سواد رسانهای در قبال فرهنگ شهرت نابسنده است، زیرا فرهنگ شهرت در جهان و ایران لزوماً ربطی به سواد رسانه ندارد. برای همین، به جای اینکه بخواهیم یک دستگاه کاسبی و ریاکارانه به نام سواد رسانه به راه بیندازیم، باید مخاطب را به سطحی از فهم برسانیم که بتواند در قبال پدیدههای فرهنگی از اقتصاد سیاسی و زیباییشناسی استفاده کند. متاسفانه در حال حاضر ما یک رسانه تروریستی به نام «ایران اینترنشنال» داریم که مدام میخواهیم از طریق سواد رسانهای در مقابلش عمل کنیم، اما واقعیت این است که میبینیم جواب نمیدهد.
ایرنا: نقش سلبریتیها در حوادث اخیر چگونه ارزیابی میشود و چگونه میتوان این نقش را منطقیتر کرد؟
در باره اتفاقات اخیر، بخش از ماجرا به شکاف مطرح شده بین دولت و ملت برمیگردد. یعنی سلبریتی ایرانی برای ادامه حیات خود نیاز دارد در این شکاف ورود کند. پس بخشی از ابزارهای انتقادی خود را معطوف به حاکمیت میکند تا مخاطبان خود را راضی نگه دارد. شما اگر به جای سلبریتی باشید و هزاران پیام تهدید و ناسزا بشنوید، نسبت به اعتراضات واکنش نشان میدهید. واقعا فرد ممکن است دچار فروپاشی روانی شود. یعنی سلبریتیها در رابطه با مساله اخیر، بسیار تحت فشار بودند.
نکته دیگر اینکه سلبریتی سواد سیاسی ندارد و ما نباید این انتظار را از سلبریتی داشته باشیم که تحلیل سیاسی عمیقی داشته باشد و بر مبنای آن کنشگری عقلانی کند. این در حالی است که در تجربه غربی بنگاههای سلبریتی خود مشاور سیاسی و راهنماهایی دارند که به طور مستمر به سلبریتی گوشزد میکند کجا بروند، کجا نروند و یا چه کار کنند، اما در ایران اینگونه نیست. یعنی به طور معمول سلبریتیهای ما مشاورهها و راهنماییهای سیاسی ندارند.
ایرنا: نحوه تعامل و رفتار متقابل با سلبریتیها چگونه باید باشد؟
مخاطبان باید به این سطح از آگاهی و اطلاعات برسند که سلبریتی در هیچ یک از حوزههایی که در مصاحبه اشاره شد، مرجعیت ندارد و عملا فعالیتاش باید در حوزه تخصصی خود مورد بررسی و توجه قرار بگیرد ولی از سوی حاکمیت خلأهایی داریم. برای مثال در فرایند قانونگذاری هنوز هیچ قانونی در قبال سلبریتیها تدوین نشده و نهادهای حاکمیتی و اجرایی هم باید در قبال همکاری سلبریتیها شفافیت داشته باشند و امور مالی خود را به صورت صحیح و صریح بیان کنند و همچنین ما نیاز داریم به رفتارهای حقوقی و اقتصادی از سوی بخشهای رسانهای که وقتی با سلبریتی تعامل برقرار میکنند، مبتنی بر قراردادهای بلندمدت، کنترلی، محدودکننده و ناظر به آینده باشند.
برچسبها اعتراضات سلبریتی اعتراضات شهریور 1401 جامعه شناسیمنبع: ایرنا
کلیدواژه: اعتراضات سلبریتی اعتراضات شهریور 1401 جامعه شناسی اعتراضات سلبریتی اعتراضات شهریور 1401 جامعه شناسی سلبریتی ایرانی سواد رسانه ای سلبریتی ها سلبریتی ها حضور سلبریتی اقتصاد سیاسی یعنی سلبریتی زیبایی شناسی جامعه شناسی عنوان یک وجود آمد گروه ها فرهنگ شهرت دولت و ملت مرجع فکری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.irna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایرنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۶۸۲۴۴۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نصری، حقوقدان بین الملل: برای مبارزه با اسرائیل هم که شده از جنجالآفرینی بپرهیزید!
به گزارش جماران؛ رضا نصری در کانال تلگرامی خود نوشت:
احتمال صدور حکم بازداشت نتانیاهو و برخی مقامات ارشد سیاسی و نظامی اسرائیل توسط دادگاه کیفری بینالمللی بالا گرفته است که بدون تردید هزینه حقوقی و سیاسی بی سابقهای برای اسرائیل در پی خواهد داشت.
از طرف دیگر، توجه رسانههای جهان معطوف به «گورهای دستهجمعی» در غزه شده و لازم است این توجه استمرار داشته باشد. در کنار این موارد، دانشگاههای آمریکا در اقدامی کمنظیر علیه اسرائیل طغیان کردهاند و فضایی در داخل آمریکا پدید آوردهاند که از جنگ ویتنام تا کنون سابقه نداشته است. علاوه بر اینها، فاجعه انسانی دیگری در رفح در کمین است که نیازمند توجه کامل رسانهایست.
در چنین فضایی، آرزوی اسرائیل انحراف افکار عمومی آمریکا و اروپا به سمت ایران است و این قابلیت را نیز دارد تا با اهرمهای رسانهایاش تا حدود قابل ملاحظهای ایران را در کانون توجهات قرار دهد! برای مبارزه با اسرائیل هم که شده از جنجالآفرینی بپرهیزید!